ابطال عقیده ی خلافت غیر الهی
 
مسیرت مشخص امیرت مشخص نکن دل دل ای دل بزن دل به دریا

 عمر بن شبة النميري البصري، تاريخ المدينة المنورة، ج2، ص61، ح1496

دستور قتل مخالفين در شوراي عمر، مظهر دموكراسي يا ديكتاتوري !

تعدادي از علماي اهل سنت نقل کرده که عمر بن خطاب دستور داد که اين شش نفر با همديگر مشورت کنند و اگر کسي از آن‌ها بر خلاف ديگران نظر داد، گردن او را بزنيد:

وقال (عمر بن الخطاب) للمقداد بن الأسود إذا وضعتموني في حفرتي فاجمع هؤلاء الرهط في بيت حتى يختاروا رجلا منهم وقال لصهيب صل بالناس ثلاثة أيام وأدخل عليا وعثمان والزبير وسعدا وعبد الرحمن بن عوف وطلحة إن قدم وأحضر عبد الله بن عمر ولا شيء له من الأمر وقم على رؤوسهم فإن اجتمع خمسة ورضوا رجلا وأبى واحد فاشدخ رأسه أو اضرب رأسه بالسيف وإن اتفق أربعة فرضوا رجلا منهم وأبى اثنان فاضرب رؤوسهما فإن رضي ثلاثة رجلا منهم وثلاثة رجلا منهم فحكموا عبد الله بن عمر فأي الفريقين حكم له فليختاروا رجلا منهم فإن لم يرضوا بحكم عبد الله بن عمر فكونوا مع الذين فيهم عبد الرحمن بن عوف واقتلوا الباقين إن رغبوا عما اجتمع عليه الناس

تاريخ المدينة، ج 2 ص 82، نشر: دار الكتب العلمية - بيروت

تاريخ الطبري ج 2 ص 581، نشر: دار الكتب العلمية – بيروت

الكامل في التاريخ ج 2 ص 461، نشر: دار الكتب العلمية - بيروت

عمر بن خطاب به مقداد بن أسود گفت: وقتي مرا داخل قبر گذاشتيد، اين 6 نفر را در يك خانه‌اي جمع كنيد تا اينها يك نفر را از ميان خودشان براي خلافت انتخاب كنند. به صُهيب هم گفت: تو 3 روز براي مردم نماز بخوان و علي و عثمان و زبير و سعد بن أبي وقاص و عبد الرحمن بن عوف و طلحه ( اگر بود) را جمع كنيد و عبد الله بن عمر (پسر مرا) هم حاضر شود (و او حق رأي ندارد) و با شمشير، بالاي سر اين 6 نفر بايست. اگر 5 نفر اتفاق نظر داشتند و يك نفر را براي خلافت انتخاب كردند و نفر ششم با آنان مخالفت كرد، سر او را با شمشير بشكافت (يا سرش را با شمشير بزن). اگر 4 نفر اتفاق نظر داشتند و 2 نفر مخالفت كردند، سر آن 2 نفر را بزن و اگر 3 نفر روي يك نفر اتفاق نظر داشتند و 3 نفر ديگر روي يك نفر ديگر اتفاق نظر داشتند، عبد الله بن عمر حَكَم است و نظر هر كدام را قبول داشت، حُكْم همان است. اگر نظر عبد الله بن عمر را قبول نكردند، نظر آن گروهي مورد قبول است كه عبد الرحمن بن عوف در آن گروه است و اگر بقيه مخالفت كردند، آنها را بكشيد.

طبق اين روايت، عمر بن خطاب دستور داد که فرزند عبد الله داور نهايي است و اگر افراد شورا به نتيجه نرسيدند، او داوري خواهد کرد. حال سؤال اين است که عبد الله عمر كه صلاحيت طلاق زن خود را ندارد چگونه داوري اساسي ترين مسائل جامعه اسلامي را عهده دار مي شود؟!

ابن سعد متوفاي 230هـ در کتاب الطبقات مي‌نويسد:

عن إبراهيم قال: قال عمر من أَسْتَخْلِفُ؟ لَوْ كَانَ أَبُو عُبَيْدَةَ بنُ الْجَرَّاحِ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: يَا أَمِيرَ المُؤْمِنِينَ فَأَيْنَ أَنْتَ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ بن عُمَرَ؟ فَقَالَ: قَاتَلَكَ اللَّهُ وَاللَّهِ مَا أَرَدْتَ اللَّهَ بِهَذَا أَسْتَخْلِفُ رَجُلاً لَيْسَ يُحْسِنُ يُطَلقُ امْرَأَتَهُ.

الطبقات الكبرى، ج3، ص343، نشر: دار صادر بيروت

جامع الأحاديث للسيوطي ج 13 ص 382،

تاريخ الخلفاء للسيوطي ج 1 ص 145، نشر: مطبعة السعادة - مصر

از ابراهيم نقل شده است که عمر گفت: من چه كسي را خليفه كنم؟ اگر أبو عبيدة بن جراح بود، او را خليفه مي‌كردم. مردي به او گفت: اي امير المومنين! چرا پسرت عبد الله را خليفه نمي‌كني؟ عمر گفت: خداوند تو را بكشد! (اين چه حرفي است كه مي‌زني؟!) به خدا قسم! خداوند را با اين سخنت در نظر نگرفته‌اي. آيا مردي را خليفه كنم كه نمي‌تواند همسرش را طلاق بدهد؟!

 

پس ثابت کردیم هیچ کدام از خلفا را نه خدا انتخاب کرده و نه مردم و اعتقادات اهل سنت به هیچ عنوان با انتخاب خلفا سازگار نیست بالاخره خلیفه در نزد اهل سنت توسط چه کسی مشخص میشود؟خدا و یا مردم و یا مستقیما توسط خلیفه قبل؟آیا نظر خالف مردم اهمیت دارد یا خیر؟حضرت امیرالمونین علی ابن ابیطالب خلیفه ی چاهارمتان است که تمام صحابه برای بیعت با ایشان آمدند و تنها کسی که براساس نظر شما که خلافت غیر الهیست خلافتش اجماعیست حضرت علی علیه السلام است.معاویه نیز که خلیفه ی دیگرتان است خلافت را با شمشیر بدست آورد و موروثی کرد و به فرزند نحس خویش سپرد که ربطی به اجماع ندارد.متاسفانه عزیزان اهل سنت اعتقاد به موضوعی دارند که به هیچ عنوان با اعتقاداتشان و با واقعیات تاریخ همخوانی ندارد

جانشینان واقعی پیامبر برطبق منابع صحیح اهل سنت چه کسانی هستند؟؟؟؟

مسلم در روايت ديگر نقل مى‌كند:

حدثنا قُتَيْبَةُ بن سَعِيدٍ وأبو بَكْرِ بن أبي شَيْبَةَ قالا حدثنا حَاتِمٌ وهو بن إسماعيل عن الْمُهَاجِرِ بن مِسْمَارٍ عن عَامِرِ بن سَعْدِ بن أبي وَقَّاصٍ قال كَتَبْتُ إلى جَابِرِ بن سَمُرَةَ مع غُلَامِي نَافِعٍ أَنْ أَخْبِرْنِي بِشَيْءٍ سَمِعْتَهُ من رسول اللَّهِ صلي الله عليه وآله قال فَكَتَبَ إلي سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وآله يوم جُمُعَةٍ عَشِيَّةَ رُجِمَ الْأَسْلَمِيُّ يقول: لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِمًا حتى تَقُومَ السَّاعَةُ أو يَكُونَ عَلَيْكُمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كلهم من قُرَيْشٍ.

عامر بن سعد بن ابى وقاص مى‌گويد: من همراه غلامم به جابر بن سمره نوشتيم تا چيزى را كه از رسول خدا(ص) شنيده براى ما بنويسد، جابر برايم نوشت،‌ روزجمعه شامگاهى كه اسلمى سنگسار شده بود از رسول خدا شنيد كه فرمود: همواره دين پا برجاست تا آن كه قيامت برپا شود و دوازده خليفه براى شما باشد كه همه آنان از قريش هستند.

النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحيح مسلم، ج3، ص1453، ح1822، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

جهت رعايت اختصار، روايت هاى بعدى را كه صفحه 1452، آمده با حدف سند آنها، ذيلاً‌ بيان مى‌كنيم:

... يقول لَا يَزَالُ الْإِسْلَامُ عَزِيزًا إلى اثنى عَشَرَ خَلِيفَةً.

رسول خدا فرمود: اسلام همواره عزيز است تا دوازده خليفه بر شما حكومت كند.

... لَا يَزَالُ هذا الْأَمْرُ عَزِيزًا إلى اثنى عَشَرَ خَلِيفَةً.

پوسته اين امر عزيز است تا دوازده خليفه بر مردم حكومت كند.

... لَا يَزَالُ هذا الدِّينُ عَزِيزًا مَنِيعًا إلى اثنى عَشَرَ خَلِيفَةً.

همواره اين دين عزيز و نيرومند است تا دوازده جانشين بر مردم حكومت كند.

... لَا يَزَالُ أَمْرُ الناس مَاضِيًا ما وَلِيَهُمْ اثْنَا عَشَرَ رَجُلًا.

كار مردم پيوسته پيش مى‏رود مادامى كه دوازده نفر بر آنها حكومت نمايد

النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحيح مسلم، ج3، ص1452، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

 

حال این دوازده نفر چه کسانی هستند؟؟؟؟؟؟؟؟

از آن جايى كه سند همه اين روايت، تقريبا يك سند است، ما تنها متن ابن أبى شيبه را كه قديمى‌ترين كتاب در اين باره است نقل مى‌كنيم:

نا أَبُو دَاوُدَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ، عَنْ شَرِيكٍ، عَنِ الرُّكَيْنِ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ حَسَّانَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ ثَابِتٍ، يَرْفَعُهُ، قَالَ:

«إِنِّي تَرَكْتُ فِيكُمُ الْخَلِيفَتَيْنِ كَامِلَتَيْنِ: كِتَابَ اللَّهِ، وَعِتْرَتِي، وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»

من در ميان شما دو جانشين مي‌گذارم كه كامل هستند، كتاب خدا و عترت من، آن دو از همديگر جدا نمي‌شوند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند.

 

إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبد الله بن محمد (متوفاى235 هـ)، مسند ابن أبي شيبة ، ج 1، ص108، ح135، تحقيق : عادل بن يوسف العزازي و أحمد بن فريد المزيدي ، ناشر : دار الوطن - الرياض ، الطبعة : الأولى ، 1997م؛

 

إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبد الله بن محمد (متوفاى235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج 6، ص309، ح31679، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولى، 1409هـ؛

الطبراني،  ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاى360هـ)، المعجم الكبير، ج 5، ص153، ح4921 ؛ ج 5، ص154، ح4922 ،  تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ – 1983م؛

الشيباني،  ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، فضائل الصحابة، ج 2، ص603، ح1032؛ ج 2، ص786، ح1403،‌ تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ – 1983م؛

همانگونه که میبینید جانشینان پیامبر فقط و فقط این دو هستند که ماننده هم کامل هستن

بررسي سند روايت:

عُمَرُ بْنُ سَعْد:

از روات مسلم و ساير صحاح سته اهل سنت:

عمر بن سعد بن عبيد أبو داود الحفري بفتح المهملة والفاء نسبة إلى موضع بالكوفة ثقة عابد من التاسعة مات سنة ثلاث ومائتين م 4

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، تقريب التهذيب، ج1 ، ص413، رقم: 4904، تحقيق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشيد - سوريا، الطبعة: الأولى، 1406 - 1986.

شريك بن عبد الله:

از روات بخارى، مسلم و ساير صحاح سته:

شريك بن عبد الله النخعي الكوفي القاضي بواسط ثم الكوفة أبو عبد الله صدوق يخطىء كثيرا تغير حفظه منذ ولي القضاء بالكوفة وكان عادلا فاضلا عابدا شديدا على أهل البدع من الثامنة مات سنة سبع أو ثمان وسبعين خت م 4

تقريب التهذيب ، ج1 ، ص266، رقم: 2787

ركين بن الربيع الفزاري:

از روات مسلم و ساير صحاح سته:

ركين بالتصغير بن الربيع بن عميلة بفتح المهملة الفزاري أبو الربيع الكوفي ثقة من الرابعة مات سنة إحدى وثلاثين بخ م 4

تقريب التهذيب ، ج 1، ص1944، رقم: 1956

القاسم بن حسان:

القاسم بن حسان العامري الكوفي مقبول من الثالثة د س

تقريب التهذيب، ج1 ، ص449، رقم: 5454

زيد بن ثابت:

صحابى.

تصحيح روايت:

ناصر الدين البانى كه از او با عنوان بخارى دوران ياد كرده‌اند، اين روايت را «صحيح» دانسته است:

2457. إني تارك فيكم خليفتين : كتاب الله حبل ممدود ما بين السماء و الأرض و عترتي أهل بيتي و إنهما لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض

 ( حم طب ) عن زيد بن ثابت .

( صحيح )

ألباني، محمد ناصر الدين (متوفاى1420هـ)، صحيح جامع الصغير وزيادته، ج1، ص482، ح2457، ناشر: المكتب الإسلامي .

على بن أبى بكر هيثمى نيز در دو جا از كتاب خود سند اين روايت را تصحيح كرده است:

رواه الطبراني في الكبير ورجاله ثقات.

الهيثمي، ابوالحسن نور الدين علي بن أبي بكر (متوفاى 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 1، ص170، ناشر: دار الريان للتراث/‏ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ.

رواه أحمد وإسناده جيد

مجمع الزوائد، ج 9، ص163

آن چه اين روايت ثابت مي‌كند:

اين روايت نتايج قابل توجهى دارد؛ از جمله:

1. قرآن و اهل بيت عليهم السلام، هر دو در كنارهم، جانشينان آخرين پيامبر خدا صلى الله عليه وآله هستند، عدم پذيرش رهبرى آن‌ها و يا عدم تمسك به يكى از آن‌ها ، انكار سخن پيامبر خدا است و منجر به گمراهى ابدى خواهد شد:

وَما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبيناًالأحزاب/36.

هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند، اختيارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند، به گمراهى آشكارى گرفتار شده است!

با اين توضيح تكليف كساني كه اطاعت از اهل بيت عليهم السلام را با اطاعت از ديگران عوض كرده‌اند، مشخص مي‌شود .

2. اطاعت مطلق از اهل البيت عليهم السلام واجب است؛ همان طورى كه اطاعت مطلق از قرآن واجب است، كسى نمى‌تواند ادعا كند كه با اطاعت از قرآن، نيازى به اطاعت از «اهل البيت» نيست؛ زيرا در اين صورت سخن رسول خدا صلى الله عليه وآله را رد كرده است؛

3. اين دو تا قيام قيامت از يكديگر جدا نخواهند شد. (وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ).

 اين جا است كه عصمت مطلق «اهل البيت» عليه السلام ثابت مى‌شود؛ زيرا اگر اهل بيت معصوم نباشند و از آن‌هاى خطاى سر بزند، در همان لحظه از قرآن فاصله گرفته‌اند و اين بر خلاف نص صريح رسول خدا صلى الله عليه وآله است؛ پس همان طورى كه قرآن از هر خطاى مصون است و هيچ باطلى در آن راه ندارد، اهل البيت نيز اين چنين هستند.

لا يَأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزيلٌ مِنْ حَكيمٍ حَميد. فصلت/ 42 .

هيچ گونه باطلى، نه از پيش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمى‏آيد چرا كه از سوى خداوند حكيم و شايسته ستايش نازل شده است‏

4. تأكيد بر عدم جدائى قرآن از اهل بيت تا ورود بر حوض كوثر، از يك طرف جاودانه بودن قرآن را تا قيام قيامت ثابت مى‌كند و از طرف ديگر بر همگان گوشزد مى‌كند كه بايد تا قيامت شخصى از اهل بيت در كنار قرآن باشد. و شيعيان از اين مسأله بر زنده بودن امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف استدلال كرده‌اند.

علامه مناوى، از علماى برجسته اهل سنت در اين باره مى‌نويسد:

قال ( الشريف ): هذا الخبر يفهم وجود من يكون أهلا للتمسك به من أهل البيت والعترة الطاهرة في كل زمن إلى قيام الساعة حتى يتوجه الحث المذكور إلى التمسك به كما أن الكتاب كذلك فلذلك كانوا أمانا لأهل الأرض فإذا ذهبوا ذهب أهل الأرض ) حم طب عن زيد بن ثابت ( قال الهيثمي: رجاله موثقون ورواه أيضا أبو يعلى بسند لا بأس به والحافظ عبد العزيز بن الأخضر.

اين حديث به ما مى‌فهماند كه همواره يك نفر از اهل بيت و عترت پاك در هر زمانى تا قيام قيامت باشد، تا تشويق به تمسك به او مصداق پيدا كند؛ همان‌طورى كه قرآن اين چنين است؛ به همين خاطر است كه آنان مايه امان براى اهل زمين هستند و وقتى نباشند، اهل زمين نيز نخواهند بود. اين روايت را احمد بن حنبل در مسند خود و طبرانى در معجم كبير از زيد بن ثابت نقل كرده‌اند و هيثمى گفته است كه «راويان آن موثق هستند. هميچنين ابويعلى و حافظ عبد العزيز بن أخضر آن را با سندى نقل كرده است كه اشكالى در آن نيست».

المناوي، عبد الرؤوف بن علي، فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج3، ص15، المكتبة التجارية الكبري - مصر، 1356هـ.

5 . همان‌طورى كه قرآن كريم ««تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ء» (النحل/ 89) هست، «اهل البيت» نيز بايد اين گونه باشند؛ زيرا كسى كه هميشه با قرآن است، از تمام حقايق قرآن نيز با خبر است؛ پس او نيز بايد «تبيانا لكل شيء» باشد تا مفهوم «عدم جدائي» بين قرآن و عترت تحقق يابد.

بنابراين، بر طبق اين روايت، قرآن و «اهل البيت» در هر چيز همتراز يكديگر هستند؛ پس پيروان قرآن وظيفه دارند كه از «اهل البيت» نيز پيروى كنند و از رفتن به خانه ديگران خوددارى نمايند.

6 . مراد از «اهل بيتي» نمى‌تواند همسران پيامبر صلى الله عليه وآله باشند؛ چرا كه ويژگى‌هاى شمرده شده در اين روايت بر آنان تطبيق نمى‌كند؛ زيرا در اين روايت رسول خدا از جمله «وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ» استفاده كرده است.

واضح است كه زنان امهات المؤمنين همگى از دنيا رفته‌اند و كسى از آنان باقى نمانده است تا قرآن را تا قيامت همراهى نمايد.

از اين گذشته، رفتار و كردار برخى از همسران رسول خدا صلى الله عليه وآله طورى بوده است كه اين جمله هرگز شامل آن‌ها نخواهد شد؛ از جمله عائشه در جنگ جمل عليه خليفه برحق رسول خدا خروج كرد و باعث شد كه در اين جنگ بيش از بيست هزار نفر كشته شوند؛ و حال آن كه خداوند مى‌فرمايد:

وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيما. النساء/93.

و هر كس، فرد باايمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است در حالى كه جاودانه در آن مى‏ماند و خداوند بر او غضب مى‏كند و او را از رحمتش دور مى‏سازد و عذاب عظيمى براى او آماده ساخته است.

آيا مى‌توان پذيرفت كه عائشه در زمان جنگ جمل ، با قرآن بوده است؟

علامه آلوسى تصريح مى‌كند كه «اهل بيت» مورد نظر در حديث ثقلين شامل همسران پيامبر نخواهد شد:

وأنت تعلم أن ظاهر ما صح من قوله صلى الله تعالى عليه وسلم : إني تارك فيكم خليفتين وفي رواية ثقلين كتاب الله حبل ممدود ما بين السماء والأرض وعترتي أهل بيتي وإنهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض يقتضي أن النساء المطهرات غير داخلات في أهل البيت الذين هم أحد الثقلين لأن عترة الرجل كما في الصحاح نسله ورهطه الأدنون...

تو مى دانى كه حديث صحيح پيامبر خدا(ص) كه فرمود: «إنى تارك فيكم خليفتين...» اقتضا دارد كه همسران پاك داخل اهل بيتى نباشند كه يكى از ثقلين قرار گرفت. زيرا عترت مرد همانگونه كه در كتاب صحاح (جوهري) وارد شد، نسل و گروه نزديك او مى باشند... .

 

الآلوسي البغدادي الحنفي، أبو الفضل شهاب الدين السيد محمود بن عبد الله (متوفاى1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج 22، ص16، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.

 

درباره امام زمان عج نیز شبهاتی مطرح میشود که ساده جواب میدهم:میگویند او از نسل حضرت امام حسن مجتبی است و نه امام حسین که برای این حرف اگر یک روایت صحیح آوردند با افتخار سنی میشویم.میگویند نام پدر او عبدالله ایت که اگر یک سند صحیح آوردند با افتخار از اهل سنت میشویم.میگویند شیعه اعتقاد دارد او داخل سرداب رفته که این از افتراهایی مانند افسانه ی عبدالله سبا است زیرا تنها نقل کننده ی افسانه ی عبدالله سبا که میگویند شیعه را او ساخته شخصیست بنان سیف ابن عمر که بزرگان اهل سنت اوا کافر میدانند.تمام این مطالب به صضورت مقاله در سایت ولی عصر به شکل فوق العاده پاسخ داده شده است اگر در فهرست وبلاگم این مقاله هارا نیافتید به سایت حضرت ولی عصر عج بروید.میگویند وجود امام زمان به چه درد میخورد؟خود اهل سنت اعتقاد به ابدال دارند که 4 یا 40 نفر از انبیا زنده هستند که مانع از نابودی زمین میشوند و خدا به واسطه ی آنها زمین را از نابودی نجات میدهد.کفران نعمت کردن مساویست با نعمت را از دست دادن


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ

با سلام خدمت شما عزیزان..وبلاگ پیش رو وبلاگی شخصی است که با استفاده از منابع معتبر تلاش کرده تا شبهات وارده به شیعیان را به طور کاملا منطقی و دقیق پاسخ دهد...
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها